)مرگ از زندگی پرسید چرا من تلخم و تو شیرینی؟ زندگی در جواب گفت : چون من دروغم و تو حقیقت
11)یکی می دونه که دوسش داری ... یکی نمی دونه که دوسش داری ... بی چاره اونی که فکر می کنه دوسش داری.
12)آرامش در زندگی بهترین چیزه پس بیا به آرامش فکر کنیم به عشق به زندگی به بهشت به زیبایی به جهنم به درک به تو چه به من چه برو اعصاب ندارم
13) دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟گفت نه .گفت دوستم داری؟گفت نوچ؟گفت اگه بمیرم برام گریه میکنی؟ گفت اصلا؟دختره چشماش پر از اشک شد. هیچی نگفت:پسره بغلش کرد گفت:تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی.تورودوست ندارم چون عاشقتم. اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم میمیرم
14)پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت بیچاره از این عشق سوختن آموخت فرق منو پروانه در اینست پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت
15) یارو میره دستشویی می گن آب داره قطع می شه زود باش یارو اول خودش رو می شوره بعدش ادرار می کنه
16)در سرزمین قلبم تو تک درختی هستی که خرم را به آن می بندم
17)در صحرای قلبم تو تنها شتری هستی که سر گردانی
18)زندگی قشنگه اگه برای تو باشه ........مرگ قشنگه اگه برای تو باشه .......دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...... من قشنگم اگه با تو باشم ....... اما تو هر جور باشی قشنگی
19) تو زیبا تو ماه تو بی نظیر تو جذاب تو بهترین تو مهربون تو یه فرشته تو دوست داشتنی ولی من چی؟ یه ادم خالی بند!!!
20)اگه دیدی تو آسمون هیچ ستاره ای نیست ناراحت نشو خودم حاضرم تا صبح برات چشمک بزنم تا بشم تک ستاره ی دلت
منبع: takgol.com
زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
حرفهایی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هر کسی
به اندازه ی حرفهای است که برای نگفتن دارد
و کتاب های نیز هست برای ننوشتن
ـ و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی...
دکتر علی شریعتی
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد ... من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم /// غربت دیرینه ام را با تو قسمت میکنم ... تا ابد با درد و رنج خویش خلوت میکنم
؟
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.. نمی خواهم بدانم کوزه گر باخاک اندامم چه خواهد ساخت.. ولی بسیار مشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازد..گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش.. که او یکریز و پی درپی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.. بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
شریعتی
دنبالم نیا اسیر میشی
پشت یک کامیون نوشته بود
بوق نزنید رانده خواب است
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
بر هذر باش که ما هم از کوچه معشوقه تو می گذریم
دست علی به همرات
دلم دادم بری باهاش حال کنی
نکه بری جیگرکی بازکنی!!
بر دریچه قلبم نوشتم..ورود عشق ممنوع.
اما عشق دنده عقب وارد شد!
هلاکتم چلو کباب
در دست علم دارم
زرین قلم دارم
نزدیک تو نیستم
از دور سلام دارم
در اینجا قصد داریم ترفندی جالب را به شما آموزش بدهیم که با استفاده از آن می توانید در صفحه چت یاهو تصویر زیبایی را که در زیر قرار دارد را نمایش دهید.
بدین منظور کدهای زیر رو توی روم یا pm کپی کنید تا این تصویر زیبا را ببینید. پیشنهاد میکنیم قبلا فونتتون رو روی قرمز تنظیم کنید.
نوشته شده در: پنجشنبه، 17 شهريور، 1384 توسط Kasra |
|
|
|
|
|
|
شبِ مست
شب تاریک و سنگستان و من مست
سبو از دست من افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد سبو نفتاده بشکست
آن کس که بداند وبداندکه بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند ونداند که بداند آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند وبداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند ونداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
((ابن یمن))
خواهم که به زیر قدمت زار بمیرم
هر چند کنی زنده دگر با بمیرم
دانم که چرا خون من زار نریزی
خواهی که به جان کندن بسیار بمیرم
(هلالی جغتایی)