looooooooool

looool

looooooooool

looool

متن طنز

چهار تا دوست که ۱۵ سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن. بعد از یه مدت یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی. سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون...

اولی: پسر من باعث افتخار و خوشحالی منه. اون توی یه کار عالی وارد شد و خیلی سریع پیشرفت کرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توی یه شرکت بزرگ استخدام شد و پله های ترقی رو سریع بالا رفت و حالا شده معاون رئیس شرکت. پسرم انقدر پولدار شده که حتی برای تولد بهترین دوستش یه مرسدس بنز بهش هدیه داد...

 دومی: جالبه. پسر من هم مایهء افتخار و سرفرازی منه. توی یه شرکت هواپیمایی مشغول به کار شد و بعد دورهء خلبانی گذروند و سهامدار شرکت شد و الان اکثر سهام اون شرکت رو تصاحب کرده. پسرم اونقدر پولدار شد که برای تولد صمیمی ترین دوستش یه هواپیمای خصوصی بهش هدیه داد.

 سومی: خیلی خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده... اون توی بهترین دانشگاههای جهان درس خوند و یه مهندس فوق العاده شد. الان یه شرکت  ساختمانی بزرگ برای خودش تأسیس کرده و میلیونر شده... پسرم اونقدر  وضعش خوبه که برای تولد بهترین دوستش یه ویلای ???? متری بهش هدیه  داد.

 هر سه تا دوست داشتند به همدیگه تبریک می گفتند که دوست چهارم برگشت سر میز و پرسید این تبریکات به خاطر چیه؟ سه تای دیگه گفتند: ما  در مورد پسرهامون که باعث غرور و سربلندی ما شدن صحبت کردیم.  راستی تو در مورد فرزندت چی داری تعریف کنی؟

چهارمی گفت: دختر من رقاص کاباره شده و شبها با دوستاش توی یه کلوپ  مخصوص کار میکنه. سه تای دیگه گفتند: اوه! مایهء خجالته! چه افتضاحی!

 دوست چهارم گفت: نه. من ازش ناراضی نیستم. اون دختر منه و من دوستش دارم. در ضمن زندگی بدی هم نداره. اتفاقاً همین دو هفته پیش به مناسبت تولدش از سه تا از صمیمی ترین دوست پسراش یه مرسدس بنز و  یه هواپیمای خصوصی و یه ویلای ???? متری هدیه گرفت!

 نتیجه‏ی اخلاقی: هیچوقت به چیزی که کاملا در موردش مطمئن نیستی افتخار نکن

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا.ت پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 http://elaheyesharghy.blogsky.com/

سلام نازی خانوم گل
من که هر وقت به روز شم خبرت میکنم اما شما سالی ماهی یه سر نمیزنی
این متنت جالب بود ... قالب خیلی قشنگی هم گذاشتی اما حالا بخاطر این قالب رنگ نوشته هارو طوری انتخاب کن که موقع خوندن چشم اذیت نشه ...
موفق باشی گلم
تا بعد ..... یا حق

محمد علی پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 21:02 http://poem-m.blogfa.com

سلام .
داستان جالبی بود .
صفحه وبلاگتان هم خیلی خوب و روشن است .
احساس خوبی به آدم دست میدهد .
با یک شعر به روز هستم .
حضورت خوشحالم میکند .

سارا.ت چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 15:36 http://elaheyesharghy.blogsky.com/

سلام
به روزم و منتظر نازی خانومی گل
فعلا....

نگار سه‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 17:39 http://taghvastreet.blogfa.com

سلام نازی جونم.
عالیه عزیزم بت تبریک میگم گلم.

منزجر سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 http://balkhjournalism.blogsky.com

لطفا کمکم کنید یه نگاه به بلاک نموده مطلب اول را بخوانید من به اون چی بگم کمک کنید ؟؟ ممنون تان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد