به من میگی تو رو نبینم شاید که از یادم بری.
شاید بشه یه روز تموم،
عطش این عشق خداییم.
به من میگی دیوونگی حدی داره
اما بدون دیوونه چشات شدن،
واسه من عالمی داره.
به من میگی حرف نزنم با چشم تو.
به من میگی امر کن به دلت تا که نشه عاشق تو.
به من میگی .........
ای کاش تموم این حرفها را نمیگفتی و به جایش یکبار میگفتی دوستت دارم.
یادم میاد یه حرف تو،
که میگفتی خیلی کوچکی برام..
خواستم که بزرگشم ولی دیدم،
که بازهم برای چشمانت کوچکم.
که بازهم من همان حقیری هستم که خواهم گفت دوستت دارم.
ای کاش روزی به یادت بماند که انسان کوچکی بود که دوستت داشت.