رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد ... من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم /// غربت دیرینه ام را با تو قسمت میکنم ... تا ابد با درد و رنج خویش خلوت میکنم
؟
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.. نمی خواهم بدانم کوزه گر باخاک اندامم چه خواهد ساخت.. ولی بسیار مشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازد..گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش.. که او یکریز و پی درپی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.. بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
شریعتی
دنبالم نیا اسیر میشی
پشت یک کامیون نوشته بود
بوق نزنید رانده خواب است
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
بر هذر باش که ما هم از کوچه معشوقه تو می گذریم
دست علی به همرات
دلم دادم بری باهاش حال کنی
نکه بری جیگرکی بازکنی!!
بر دریچه قلبم نوشتم..ورود عشق ممنوع.
اما عشق دنده عقب وارد شد!
هلاکتم چلو کباب
در دست علم دارم
زرین قلم دارم
نزدیک تو نیستم
از دور سلام دارم
در اینجا قصد داریم ترفندی جالب را به شما آموزش بدهیم که با استفاده از آن می توانید در صفحه چت یاهو تصویر زیبایی را که در زیر قرار دارد را نمایش دهید.
بدین منظور کدهای زیر رو توی روم یا pm کپی کنید تا این تصویر زیبا را ببینید. پیشنهاد میکنیم قبلا فونتتون رو روی قرمز تنظیم کنید.
نوشته شده در: پنجشنبه، 17 شهريور، 1384 توسط Kasra |
|
|
|
|
|
|
شبِ مست
شب تاریک و سنگستان و من مست
سبو از دست من افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد سبو نفتاده بشکست
آن کس که بداند وبداندکه بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند ونداند که بداند آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند وبداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند ونداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
((ابن یمن))
خواهم که به زیر قدمت زار بمیرم
هر چند کنی زنده دگر با بمیرم
دانم که چرا خون من زار نریزی
خواهی که به جان کندن بسیار بمیرم
(هلالی جغتایی)
عضی وقتها آدم هر چقدر هم که لجباز باشه بزور مجبور میشه کاری رو که دوست نداره انجام بده. مثل رفتن به مدرسه...
خوب در همچین مواردی آدم دچار عقده های سر کوفته میشه و بالاخره این عقده هایک جایی خودشونو بروز میدن دیگه...
البته این اعمال شنیع عواقبی هم در پی دارند...
خوب ادب کردن بچه های بی ادب جزو واجبات است!
از اونجا که ما موجود تادیب پذیری بودیم تا چند سالی ادب شدیم که از تمامی دست اندر کاران این امر خطیر کمال تشکر را داریم.
اما با ورود به دبیرستان هر چه این اساتید محترم رشته بودند پنبه شد و نامه اعمال ما با یک سری موارد رنگین تر شد...
ـ تفریح سالم در کوچکترین فرصت حاصله
ـ تفریح با ناظمین زحمتکش مدرسه
ـ اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجرهکلاس ما رو داشتند!
خوب بعد از اینهمه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟
اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میشند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است...
خلاصه اینکه تادیب و تنبیه و تمهید روی بعضی از موجودات دو پا اثر نداره. خوب ما هم یکی از اوناییم.