رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد ... من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم /// غربت دیرینه ام را با تو قسمت میکنم ... تا ابد با درد و رنج خویش خلوت میکنم
؟
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.. نمی خواهم بدانم کوزه گر باخاک اندامم چه خواهد ساخت.. ولی بسیار مشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازد..گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش.. که او یکریز و پی درپی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.. بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
شریعتی
salam khobi
mamnoom az nazaret mishe id u ro begiram byby
متاسفانه خود باربد جان نیستند و این چند وقت من وبلاگش رو آپ می کنم
شما صبر کنید تا خودش بیاد و اگه صلاح دونست خودش شما رو لینک کنه
با تشکر
موفق باشید